. اهمیت علم و علم آموزى، از دیدگاه اسلام، به قدرى روشن است که نیازى به توضیح ندارد. نخستین آیاتى که بر پیامبر اکرم نازل شد، بهترین دلیل بر جایگاه ویژه تعلیم و تعلّم در اسلام است: «إقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذى خَلَقَ؛ خَلَقَ اْلإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ؛ إقْرَأْ وَ رَبُّکَ اْلأَکْرَمُ؛ الَّذى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ؛ عَلَّمَ اْلإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ.»[1] بر همین اساس پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، وقتى دو گروه را در مسجد مشاهده کردند، که گروهى مشغول عبادت بودند و گروهى مشغول مذاکره و مباحثه علمى، رفتن به نزد گروه دوم را بر پیوستن به جمع عبادتکنندگان ترجیح داده و در توجیه این رفتار خود فرمودند: «من براى تعلیم فرستاده شده ام».[2] قرآن کریم نیز به صراحت، تعلیم را یکى از اهداف اساسى برانگیختن پیامبراکرم صلى الله علیه و آله دانسته، مى فرماید:
او کسى است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنان مى خواند و آنان را تزکیه مىکند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت مى آموزد و مسلّماً پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.[3]
ضرورت فراگیرى علم از دیدگاه اسلام ضرورتى مطلق است؛ نه قید افرادى دارد، نه قید زمانى، نه قید مکانى و نه هیچ قید و محدودیتى دیگر. حدیث بسیار مشهور و معروف رسول اعظم صلى الله علیه و آله که فرمود: «علمآموزى بر هر مسلمانى واجب است»،[4] اختصاص تحصیل علم به طبقه یا صنف یا جنس خاصى را رد کرده، آن را از واجبات عمومى همه مسلمانان بر مى شمارد. همچنین حدیث «
اطلُبوا العلمَ من المَهدِ الى اللَّحد
؛ زگهواره تا گور دانش بجوى»، محدودیت زمانى را براى تحصیل علم از میان برمى دارد. بر اساس حدیث «دانش را بیاموزید هر چند که در چین[5] باشد»[6] دانسته مى شود که طلب علم، وظیفه اى است که جا و مکان خاصى نمى شناسد و احادیثى مانند «حکمت، گمشده مؤمن است پس آن را فراگیرید هر چند در دست منافق باشد»[7] محدودیت از حیث معلّم را نفى مى کند.[8] البته در جایى که انسان در درستى یک مطلب تردید دارد و خودش نیز توانایى تشخیص حق و باطل در آن زمینه را ندارد، به حکم عقل سلیم نباید سخن هر استاد و معلمى را بپذیرد. در این موارد باید دقت کند که تحت تأثیر و تلقین چه کس یا کسانى است.
ادامه مطلب
درباره این سایت