«تشویق» در لغت به معناى آرزومند کردن، به شوق افکندن و راغب ساختن است.[1] در اینجا مراد از تشویق، استفاده از امور مطلوب و مورد درخواست فرد، پس از انجام عمل براى افزایش یا تثبیت عمل است. «تنبیه» نیز در لغت به معانى آگاه کردن، بیدار کردن، ادب کردن و مجازات کردن است.[2] در اینجا مراد از تنبیه استفاده از محرکهاى آزارنده براى فرد، پس از انجام عمل براى کاهش یا حذف رفتار است.
بنابراین مى توان تشویق و تنبیه را یک سیستم کنترل رفتارى به وسیله خود شخص یا دیگرى دانست که پس از عمل مطلوب یا نامطلوب براى افزایش یا کاهش آن رفتار اعمال مى گردد.
مبناى روان شناختى تشویق و تنبیه، مطابق نظریه شرطى سازى کنشگر، بر آزموده هاى زیر استوار است:
1. هر پاسخى که با یک محرک تقویت کننده دنبال گردد، تکرار مى شود.
2. محرک تقویت کننده چیزى است که احتمال وقوع پاسخ را افزایش مى دهد.
3. تقویت کننده هایى را که ذاتاً خاصیت تقویت کنندگى دارند، تقویت کننده نخستین یا غیرشرطى مى نامند. تقویت کننده هاى نخستین مثبت، نیازهاى فیزیولوژیکى جاندار را برآورده مى سازد؛ مانند آب، غذا، هوا و مانند آن. تقویت کننده هاى نخستین منفى، ذاتاً خاصیت آزاردهى دارند؛ مانند ضرب و شتم، حرارت زیاد، نور زیاد و
4. تقویت کننده هاى ثانوى یا شرطى آنهایى هستند که مطابق اصول شرطى سازى کلاسیک (تداعى و همراهى با تقویت کننده هاى نخستین) خاصیت تقویت کنندگى پیدا کرده اند؛ مثل پول، جایزه، نمره و
5. اگر رفتارى را که با تقویتى افزایش یافته براى مدتى تقویت نکنیم، به تدریج متوقف مى شود که به آن «خاموشى» نیز مى گویند.
6. تنبیه به معناى وارد کردن محرک آزارنده براى حذف یک رفتار نامطلوب است.
7. تقویت متناوب از تقویت پیوسته مؤثرتر است. بنابراین اگر مربى هر بار پس از بروز رفتار مطلوب پاداش دهد، ناخواسته میزان احتمال وقوع آن، رو به کاهش مى رود؛ اما اگر متربى به طور متناوب و نسبى پس از چند بار انجام دادن رفتار، پاداش بیابد، احتمال وقوع افزایش خواهد یافت. مؤثرتر آن است که در ابتداى یادگیرى پیوسته باشد و پس از رسیدن به سطح رضایتب خش متناوب گردد.
8. در ابتدا تقویت کننده هاى اجتماعى (ستایش، تأیید، لبخند و .) با تقویت کننده هاى ملموس به کار گرفته شوند و سپس تقویت کننده ملموس حذف گردد. در آیات و روایات بر نقش تربیتى تشویق و تنبیه تأکید شده است. امیرمؤمنان خطاب به مالک اشتر مى فرماید:
نیکوکار و بدکار نزد تو یکسان نباشند؛ زیرا این امر (یکسان انگارى) موجب ترک نیکوکارى خوبان و تداوم بدکارى نااهلان خواهد شد. پس براى رعایت ادب، با هر کدام مطابق با احوال خودش برخورد کن.
ادامه مطلب
درباره این سایت