رعایت اخلاق اسلامى، یکى از ضروریات سفر است. کسانى که مى خواهند از مسافرت خود بهره برده، مورد عنایت حضرت حق قرار گیرند، باید نکاتى را رعایت کنند: امام باقر علیه السلام در رابطه با سفر حاجیان به دیار نور فرمود:
«مَا یُعْبَأُ مَنْ یَسْلُکُ هَذَا الطَّرِیقَ إِذَا لَمْ یَکُنْ فِیهِ ثَلاثُ خِصَالٍ:
وَرَعٌ یَحْجُزُهُ عَنْ مَعَاصِی اللَّهِ وَ حِلْمٌ یَمْلِکُ بِهِ غَضَبَهُ وَ حُسْنُ الصُّحْبَةِ لِمَنْ صَحِبَهُ».[1]
«کسى که به حج مى رود و این راه را طى مى کند، اگر سه خصلت در وى نباشد مورد عنایت و توجه [خداوند] قرار نمى گیرد:
1- ورع و پارسایى که او را از گناه بازدارد.
2- صبر و بردبارى که بتواند خشم خود را در اختیار گیرد.
3- خوشرفتارى با همراهان.»
از این روایت مى توان فهمید که در همه سفرهاى معنوى و زیارتى رعایت این نکات، مهم و ضرورى است.
در سفرهاى زیارتى، به دلیل ازدحام جمعیت و نیز محدودیت امکانات، معمولًا مشکلاتى بروز مى کند که اگر زائر داراى ویژگى هاى فوق نباشد، ممکن است از کنترل خارج شود و خداى ناکرده با دیگران درگیر و موجب آزار و اذیت آنان را فراهم سازد. براى پیشگیرى از بروز چنین وضعیتى، در مرحله اول نیاز به ورع و پارسایى است تا زائر بتواند از یکسو خود را کنترل کند و از سوى دیگر به ثمرات زیارت دست یابد.
بنابراین ورع مى تواند مانع انجام گناه و موجب آمرزش شود. انس بن مالک مى گوید: مردى که مى خواست به مسافرت برود، نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و به آن حضرت عرض کرد: به من سفارش و توصیه اى بفرمایید. پیامبر صلى الله علیه و آله به او فرمود:
«اتَّقِ اللَّهَ حَیْثُ مَا کُنْتَ وَ أَتْبِعِ السَّیِّئَةَ الْحَسَنَةَ وَ خَالِقِ النَّاسَ بِخُلُقٍ حَسَنٍ».[2] «هر کجا بودى از خدا بترس و تقوى داشته باش، بدى را با خوبى پاسخ ده، و با مردم با اخلاق نیکو برخورد کن.»
سپس هنگامى که با او خداحافظى کرد به وى فرمود:
«زَوَّدَکَ اللَّهُ التَّقْوَى وَ جَنَّبَکَ الرَّدَى وَ غَفَرَ لَکَ ذَنْبَکَ وَ وَجَّهَکَ إِلَى الْخَیْرِ حَیْثُمَا تَوَجَّهْتَ».[3]
«خداوند تقواى تو را افزون کند و تو را از بدى ها دور دارد، گناه تو را ببخشد و به هر سو رو مى کنى، تو را به خیر و خوبى راهنمایى و متمایل سازد.»
زائر در مرحله بعد باید تمرین کند تا در برابر مشکلات و سختى ها صبور و بردبار بوده، آشفته و خشمگین نشود. رسول خدا صلى الله علیه و آله در این زمینه فرمود:
«خشم ایمان را تباه مى کند، چونان که سرکه عسل را خراب و فاسد مى کند.»[4]
روزى عربى بیابانى نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
من مردى بیاباننشینم، سخنانى جامع به من بیاموز [تا راهنماى عملم باشد].
حضرت فرمود: به تو فرمان مى دهم خشمگین نشوى!
عرب سه بار سؤال خود را تکرار کرد و حضرت همان پاسخ را داد، تا آنکه آن مرد به خود آمد و گفت:
پس از این دیگر چیزى سؤال نمى کنم؛ رسول خدا صلى الله علیه و آله جز به خیر، مرا فرمان نداده است.
ادامه مطلب
درباره این سایت